فـرهنگ
ایـــرانـشـهـری
آرمان ما بازگشت به فرهنگ ایرانشهری و شکوفایی دوباره ملت ایران
و ترمیم گسست ایجاد شده میان شاه و مردم یا پیشوا و ملت به مفهوم ایرانشهری اش است.
جنبش ما فقط وامدار اندیشه والا ، خردمندانه و آریایی خویش است و از اینرو خود را
در ضدیت با تمامی اندیشه های سیاسی ، اجتماعی و مذهبی ظهور کرده درپهنه شرق و غرب
گیتی تعریف میکند.
ملت ایران راه دشوار و پر فراز ونشیبی برای تحقق آرمان خود
پیش رو دارد که ناگذیر یک جنگ سرنوشت ساز و کارزاری عظیم فرهنگی را در پیش دارد،
کارزاری که غرب با بازوی سه سر خود(یهودیت،مسیحیت،اسلام) رو در روی ما خواهد ایستاد
و در این راه تمامی سلاح های خود از جمله سوسیالیزم، ناسیونالیزم و پیشرفته ترین و
تجلی ترین داشته خود که همانا لیبرال دموکراسی یا همان فرهنگ اورشلیمی آتنی باشد را
به کار خواهد بست.
در این تنگنای تاریخی راه حل پیش روی ما آمادگی برای یک جنگ
مقد...س است
که در غیر این صورت ایرانزمین را برای همیشه به دشمن واگذار خواهیم کرد .
این
آمادگی تنها با نظم راستین آریایی ، بازگشت به اصل خویش و برائت از سوغات های
فرهنگی آنان که در طول هزاره ها برای ما به ارمغان آورده اند امکان پذیر
است
گسست میان انسان و ایزد ، که ویژگی برجسته ی ادیان ابراهیمی به شمار می رود:
تبدیل انسان به برده ی یهوه و الله، امری که به آن عبدالله منشی می گویند؛ همه ی
ادیان ابراهیمی انسان و هستی اش را، برامده از نیستی و از این رو، او را عبد و
وامدار ابدی یهوه می دانند؛ این در حالی است که در نظام مزدائی، مزدا و انسان از یک
گوهر اند وآفرینش انسان از خرد است و از همین روست که زرتشت خود را دوست مزدا می
داند، و نه برده ی او.
روش ایرانشهری می آموزد که همیشه تندرست و اماده باش از
برای جنگ و اهریمن؛ که جهان سراسر جنگ است. ما نیز گر پند پدرانمان را فراموش کنیم
برای همیشه چون دیگر ملت های از بین رفته ،قافیه را برای همیشه به بیگانگان خواهیم
باخت و امروز تنها چیزی که ملت بزرگ ایران را در این 1400 سال سرپا نگاه داشته است
همان اندک باقی مانده یِ فرهنگ ایرانشهری و ره توشته پدرانمان که همانا خرد،راستی و
جنگ است. در اهمیت گفتار اشو زردشت و فرهنگ و کیستی نیاکان ایرانشهریمان همین بس که
فیلسوف بزرگ قرن بیستم فردریک نیچه در کتاب چنین گفت زردشت قلم به ستایش فیلسوف
بزرگ ایرانی میگوید :
"ایرانیان به سفارش زردشت به فرزندان خود راست گویی و
راستکمانداری می آموختند و ای بسا ایرانیان وقتی از بزرگی افتادند که کمان از
دستشان افتاد و راستگویی یادشان رفت"...باری ؛ افتادیم از بزرگی اما هنوز نفس
میکشیم و نمرده ایم ؛ دشمن بر خرد ما چیره گشت و بخت ایرانیان تیره گشت و کار امروز
ما بازیابی گمگشته های خویشتنِ خویش است که شاعر گرانقدر ایرانی میفرماید
:
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش ... باز جوید روزگار وصل خویش
فـرهنگ
ایـــرانـشـهـری
آرمان ما بازگشت به فرهنگ ایرانشهری و شکوفایی دوباره ملت ایران و ترمیم گسست ایجاد شده میان شاه و مردم یا پیشوا و ملت به مفهوم ایرانشهری اش است. جنبش ما فقط وامدار اندیشه والا ، خردمندانه و آریایی خویش است و از اینرو خود را در ضدیت با تمامی اندیشه های سیاسی ، اجتماعی و مذهبی ظهور کرده درپهنه شرق و غرب گیتی تعریف میکند.
ملت ایران راه دشوار و پر فراز ونشیبی برای تحقق آرمان خود پیش رو دارد که ناگذیر یک جنگ سرنوشت ساز و کارزاری عظیم فرهنگی را در پیش دارد، کارزاری که غرب با بازوی سه سر خود(یهودیت،مسیحیت،اسلام) رو در روی ما خواهد ایستاد و در این راه تمامی سلاح های خود از جمله سوسیالیزم، ناسیونالیزم و پیشرفته ترین و تجلی ترین داشته خود که همانا لیبرال دموکراسی یا همان فرهنگ اورشلیمی آتنی باشد را به کار خواهد بست.
در این تنگنای تاریخی راه حل پیش روی ما آمادگی برای یک جنگ مقد...س است که در غیر این صورت ایرانزمین را برای همیشه به دشمن واگذار خواهیم کرد .
این آمادگی تنها با نظم راستین آریایی ، بازگشت به اصل خویش و برائت از سوغات های فرهنگی آنان که در طول هزاره ها برای ما به ارمغان آورده اند امکان پذیر است
گسست میان انسان و ایزد ، که ویژگی برجسته ی ادیان ابراهیمی به شمار می رود: تبدیل انسان به برده ی یهوه و الله، امری که به آن عبدالله منشی می گویند؛ همه ی ادیان ابراهیمی انسان و هستی اش را، برامده از نیستی و از این رو، او را عبد و وامدار ابدی یهوه می دانند؛ این در حالی است که در نظام مزدائی، مزدا و انسان از یک گوهر اند وآفرینش انسان از خرد است و از همین روست که زرتشت خود را دوست مزدا می داند، و نه برده ی او.
روش ایرانشهری می آموزد که همیشه تندرست و اماده باش از برای جنگ و اهریمن؛ که جهان سراسر جنگ است. ما نیز گر پند پدرانمان را فراموش کنیم برای همیشه چون دیگر ملت های از بین رفته ،قافیه را برای همیشه به بیگانگان خواهیم باخت و امروز تنها چیزی که ملت بزرگ ایران را در این 1400 سال سرپا نگاه داشته است همان اندک باقی مانده یِ فرهنگ ایرانشهری و ره توشته پدرانمان که همانا خرد،راستی و جنگ است. در اهمیت گفتار اشو زردشت و فرهنگ و کیستی نیاکان ایرانشهریمان همین بس که فیلسوف بزرگ قرن بیستم فردریک نیچه در کتاب چنین گفت زردشت قلم به ستایش فیلسوف بزرگ ایرانی میگوید :
"ایرانیان به سفارش زردشت به فرزندان خود راست گویی و راستکمانداری می آموختند و ای بسا ایرانیان وقتی از بزرگی افتادند که کمان از دستشان افتاد و راستگویی یادشان رفت"...باری ؛ افتادیم از بزرگی اما هنوز نفس میکشیم و نمرده ایم ؛ دشمن بر خرد ما چیره گشت و بخت ایرانیان تیره گشت و کار امروز ما بازیابی گمگشته های خویشتنِ خویش است که شاعر گرانقدر ایرانی میفرماید :
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش ... باز جوید روزگار وصل خویش
آرمان ما بازگشت به فرهنگ ایرانشهری و شکوفایی دوباره ملت ایران و ترمیم گسست ایجاد شده میان شاه و مردم یا پیشوا و ملت به مفهوم ایرانشهری اش است. جنبش ما فقط وامدار اندیشه والا ، خردمندانه و آریایی خویش است و از اینرو خود را در ضدیت با تمامی اندیشه های سیاسی ، اجتماعی و مذهبی ظهور کرده درپهنه شرق و غرب گیتی تعریف میکند.
ملت ایران راه دشوار و پر فراز ونشیبی برای تحقق آرمان خود پیش رو دارد که ناگذیر یک جنگ سرنوشت ساز و کارزاری عظیم فرهنگی را در پیش دارد، کارزاری که غرب با بازوی سه سر خود(یهودیت،مسیحیت،اسلام) رو در روی ما خواهد ایستاد و در این راه تمامی سلاح های خود از جمله سوسیالیزم، ناسیونالیزم و پیشرفته ترین و تجلی ترین داشته خود که همانا لیبرال دموکراسی یا همان فرهنگ اورشلیمی آتنی باشد را به کار خواهد بست.
در این تنگنای تاریخی راه حل پیش روی ما آمادگی برای یک جنگ مقد...س است که در غیر این صورت ایرانزمین را برای همیشه به دشمن واگذار خواهیم کرد .
این آمادگی تنها با نظم راستین آریایی ، بازگشت به اصل خویش و برائت از سوغات های فرهنگی آنان که در طول هزاره ها برای ما به ارمغان آورده اند امکان پذیر است
گسست میان انسان و ایزد ، که ویژگی برجسته ی ادیان ابراهیمی به شمار می رود: تبدیل انسان به برده ی یهوه و الله، امری که به آن عبدالله منشی می گویند؛ همه ی ادیان ابراهیمی انسان و هستی اش را، برامده از نیستی و از این رو، او را عبد و وامدار ابدی یهوه می دانند؛ این در حالی است که در نظام مزدائی، مزدا و انسان از یک گوهر اند وآفرینش انسان از خرد است و از همین روست که زرتشت خود را دوست مزدا می داند، و نه برده ی او.
روش ایرانشهری می آموزد که همیشه تندرست و اماده باش از برای جنگ و اهریمن؛ که جهان سراسر جنگ است. ما نیز گر پند پدرانمان را فراموش کنیم برای همیشه چون دیگر ملت های از بین رفته ،قافیه را برای همیشه به بیگانگان خواهیم باخت و امروز تنها چیزی که ملت بزرگ ایران را در این 1400 سال سرپا نگاه داشته است همان اندک باقی مانده یِ فرهنگ ایرانشهری و ره توشته پدرانمان که همانا خرد،راستی و جنگ است. در اهمیت گفتار اشو زردشت و فرهنگ و کیستی نیاکان ایرانشهریمان همین بس که فیلسوف بزرگ قرن بیستم فردریک نیچه در کتاب چنین گفت زردشت قلم به ستایش فیلسوف بزرگ ایرانی میگوید :
"ایرانیان به سفارش زردشت به فرزندان خود راست گویی و راستکمانداری می آموختند و ای بسا ایرانیان وقتی از بزرگی افتادند که کمان از دستشان افتاد و راستگویی یادشان رفت"...باری ؛ افتادیم از بزرگی اما هنوز نفس میکشیم و نمرده ایم ؛ دشمن بر خرد ما چیره گشت و بخت ایرانیان تیره گشت و کار امروز ما بازیابی گمگشته های خویشتنِ خویش است که شاعر گرانقدر ایرانی میفرماید :
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش ... باز جوید روزگار وصل خویش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر