یزدگرد اول پادشاه ساسانی سه پسر داشت که هر سه آنان ادعای جانشینی پدر را داشتند ، پس از مرگ یزدگرد ، میان پسران و پیروانشان اختلاف افتاد.طبری در تاریخ نامه خود نوشته است که : بهرام در این هنگام بگفت این پادشاهی از آن من است پس ...مارا نبرد باید تا پیروز به شاهی رسد ، و گرنه تاج را میان شیران گرسنه بنهید تا هرکه از میان دوشیر بردارد پادشاه باشد... خسرو که میدانست یارای نبرد با بهرام را ندارد تاج را بمیان شیران گرسنه گذاشت و به بهرام گفت پیش رو و تاج را از آن خود کن تا بر همگان معلوم شود. بهرام چنین کرد و با گرزی به دست به قفس شیران رفت و با ضربتی گرز گران را بر سر شیران کوفت و تاج را از آن خود کرد.مردم و موبد موبدان آفرین گفتند و خسرو بندگی وی را بجا آورد.
باری پادشاهان ساسانی از دلیر ترین پادشاهان زمانه بوده اند و همواره خود شخصا در جنگ ها شرکت و دلاوری میکردند و این موجب قدرت امپراطوری ساسانی و چیرگی شان بر امپراطوری روم بود
پادشاهان ساسانی در شکار شیر، ببر و پلنگ مهارت فراوان داشتند. و همواره شکار درندگان در آیین آنان بوده که موجب تقویت قوای جنگی ایشان میشده. همچنین بشقابهای بجای مانده از دورهٔ ساسانی که این خسروان را در هنگام شکار و نبرد با حیواناتی همچون؛ قوچ، گوزن، گورخر، گراز، شیر، پلنگ و... به تصویر کشیده گواه دیگری بر این مطلب میباشد.
در زمان بهرام شاه بخاطر قدرت سپاه ایران دولت روم مجبور به امضای قرار داد صلح سد ساله با دربار ساسانی شد و ارمنستان نیز به ایران واگذار شد و شهر کراچی (پاکستان امروزی) نیز در تصرف بهرام شاه قرار گرفت. بهرام به شکار گور خر بسیار دلبسته بود و از اینرو به بهرام گور معروف شد. نظامی گنجوی نیز داستان لشکرکشی بهرام را بی جنگ و خونریزی میداند و خیام نیز او را بسیار ستوده است.
شهرت و محبوبیت بهرام گور نزد مردم چنان بوده است که بعضی از سلسلههای ایرانی و خاندانهای قدرتمند پس از اسلام، برای به دست آوردن مشروعیت سیاسی، خود را به او منسوب میکردند. از این جملهاند صفاریان، آلبویه، شروانشاهان و آل میکال.
۱۳۹۱ اسفند ۱۸, جمعه
بــهــرام گــور
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
این داستان پیشگفتاری داشت که بخاطر کوتاه نویسی از نگارش آن سر باز زدیم؛ تاریخ نویسان نیز چنین نوشته اند که هر یک از پسران شاه (شاهپوران)به فرمانداری یا شاهی استانی از استانهای ایران (کشورهای خود مختارهمسایه)گمارده شدند و هنگامی که خسرو به پادشاهی رسید بهرام بر او طغیان کرد... باری ، در ایرانزمین چنین رسم بوده که شاهزادگان را از نوجوانی به حکمرانی بخشی از ولایات و استانهای امپراطوری ایران میگکاردند تا با کشورداری و سیاست و جنگ آشنا گشته، کشور را بصورت خود مختار اداره کنند و برای شاهنشاهی ایران آماده شوند .. به این شاهزادگان شاه میگفتند ، چنانکه شاه کرمان را کرمانشاه ؛ شاه خوارزم را خوارزمشاه و آذربایجان را آلانشاه و ... مینامیدند. بهرام نیز از کودکی به نزد امیر عرب گمارده شده و از اینرو بهرام در ادبیات عرب و اساطیر آن نقش قابل توجهی دارد و سخنان حکیمانه بسیاری به از این خسرو ایرانی در فرهنگ و ادبیات عرب وجود دارد.. یک نظریه هم از سوی زردشتیان وجود دارد که چون در زمان بهرام ایران به بهروزی و ثروت و آسایش و دادگری افسانه ای رسید او را سوشیانت(منجی آخر زمان) مینامند و براین باورند که بهرام دوباره ظهور خواهد کرد.
پاسخحذف