۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه

کجا رفت آن دانش و هوش ما ؟ کجا رفت آیین دیرین ما؟

آمیانوس مارسلینوس رخدادنگار رومی (یونانی تبار) که خود شخصا در لشگرکشی های روم به ایران 

درزمان شاپور دوم شرکت داشته درباره ایرانیان چنین نوشته است:

همه ایرانیان تقریبا قامتی بلند و رسا,رنگی گندمگون,نگاهی تند, ابروانی خمیده وبه هم 

پیوسته,ریشی زیبا و مویی بلند و 

آشفته دارند. کوشش دارند که برخلاف ادب کاری نکنند و اگرچه جامه آنها از دو سو و پیش رو چاک دارد به گونه ای که از 

وزش باد به اهتزاز در می آید,ذره ای از بدن آنها را برهنه نمی توان دید.بازوبند و گردن بند زرین جواهرنشان می بندند و 

پیوسته شمشیری همراه دارند که حتا در مجالس بزم نیز از خود دور نمی کنند.با ناز گام برمی دارند و می خرامند اما به 

راستی که دلیرترین مردمان روی زمین اند و چه در نیک بختی و چه درشوربختی بیم خود را در دل دشمن جای می 

دهند.اگرچه نیرنگشان بر شجاعتشان می چربد در روز جنگ به ویژه در رویارویی های با فاصله بسیار هولناک هستند. 

رویهم رفته مردمی شجاع و چالاک اند و همه سختی های روز جنگ را تحمل می کنند و بردباری و قناعت آنها دربرابر لذات 

خوراک درخور ستایش است و هرگز معده را انباشته نمی کنند.البته این مردم از ایراد منزه نیستند اما ویژگی بسیار شریف 

دارند که دیگر مردمان جهان کمتر از آن بهره مندند و آن مهربانی و ادب و بزرگ منشی و آزادگی است.پادشاهان ایران 

بزرگترین پادشاهان جهان هستند و همه مردم جهان برتری ایرانیان را اذعان دارند,به ویژه در تدابیرجنگی و هنر رنگ آمیزی و 

تهیه خوراک و داروسازی و جامه پوشیدن و سخنرانی و پاکیزگی و درستکاری و توجه به نهادن هرچیز درجای خود و 

ستایشی که از پادشاهان خود می کنند.در همه اینها برتری ایرانیان بر دیگر ملل جهان مسلم و تاریخ این قوم سرمشق 

کسانی است که پس از آنان به فرمانروایی و کشورداری میپردازند.

ایران در زمان ساسانیان نوشته آرتور کریستین سن